PARSA RAYANE

در این وبلاگ شما می توانید مطالبی در مورد فناوری ،اخبار دنیای الکترونیک،عجیب ترین دانستنیها و..را مطالعه کنید.

PARSA RAYANE

در این وبلاگ شما می توانید مطالبی در مورد فناوری ،اخبار دنیای الکترونیک،عجیب ترین دانستنیها و..را مطالعه کنید.

فیثاغورث


فیثاغورث فیلسوف و ریاضیدان بزرگ جهان درسال 582پیش از میلاد در جزیره ساموس، واقع در یونان باستان بدنیا آمد. پدرش تاجری اهل تیروس بود.(تیروس امروزه در ترکیه قرار دارد) او را از همان دوران کودکی به علم آموزی گماشتند و فیلسوفان آن دوران چون فیرکیدس و آناکسیماندر استاد او بودند. فیثاغورث در جوانی به سفرهای زیاد پرداخت و مدت بیست و دو سال از عمر خود را سفر کرد او به مصر، بابل و ایران سفر کرد و در این سفرها دانش بسیار آموخت. آورده شده است که فیثاغورث، در ایران دانش مغان را آموخت همچنین نقل شده است که پولوکراتوس، پادشاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش نمود تا او را به رموز علم خود آشنا سازند و فیثاغورث توانست به رموز کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در مصر به علم آموزی پرداخت و سپس به بابل رفت و در آنجا نیز به تحصیل علم پرداخت و در سال 530 قبل از میلاد به یونان بازگشت.

او در یونان در زادگاه خود مدرسه ای را بنیان گذاشت و در آن مدرسه به تدریس ریاضیات ، فیزیک، اخلاق و سیاست پرداخت. چون در این مدرسه جلسات سیاسی برگزار می شد سرانجام فیثاغورث ناچار به ترک زادگاه خود شد و به کراتون رفت و در آنجا مقیم شد.او در سال 530 قبل از میلاد در کراتون یک مدرسه دیگر را بنیاد کرد که بعدا" شعبه های دیگری از آن در شهرهای جنوب ایتالیا تاسیس شد. در مدرسه کراتون نیز او از سیاست دوری نجست فیثاغورث و پیروانش اثر مهمی بر سیاست حاکم داشتند. اما با اینهمه با سدهای بزرگی از مخالفت نیز روبرو بودند. نظرات ریاضی او با فلسفه و اعتقادات مذهبی درهم آمیخته بود. او بدون شک از پایه گذاران فلسفه و  ریاضیات جهان است. به اعتقاد فیثاغورث فلسفه موجب تصفیه و تذهیب روح می شد و روح با خدایان در ارتباط بود. او اعتقاد عمیق به قانون و پیروی از نظم اجتماعی داشت. او اعداد را مقدس می دانست به اعتقاد او هر چیز یک عدد بود. او هر را عدد سمبل و نشانه چیزی می دانست برای مثال عدد ده نشانه کمال بود.

 در آن زمان کسی نظریه روشنی در ریاضیات نداشت و اینکه مبنای ریاضیات بر اساس استدلال استوار است در زمان او ناشناخته بود.  در واقع تعریف جامعی از استدلال در دست نبود. فیثاغورث استدلال را وارد ریاضیات کرد و این  از مهم‌ترین کشفیات علمی آن زمان است قبل از فیثاغورث، هندسه مجموعه از قواعدی بود که نتیجه تجارب و ادراکات متفاوت بودند؛ تجارب و قواعدی که ارتباطی میان آنان نبود باور و تجسم ریاضیات بدون استدلال منطقی امروزه دور از تصور ما به شمار می آید.

 فیثاغورث علاقه و استعداد وافری در موسیقی داشت .او ریاضیات هماهنگ ها را که مبنای موسیقی امروز غرب را تشکیل   می دهد کشف نمود. بنیان فلسفه فیثاغورث بر آموزش رازهای عدد قرار گرفته بود. به اعتقاد فیثاغورثیان، عدد، بنیان هستی را تشکیل می داد، علت هماهنگی و نظم در طبیعت اعداد بودند. عدد، قانون طبیعت بود که بر خدایان و بر مرگ حکومت می‌‌کرد و شناخت اعداد و رموز آنان شرط دستیابی به هرگونه علم و دانش بود. هر چه در جهان بود مظهری از اعداد بود و با رموز آن در هم آمیخته می نمود. پیروان نظریه او فیثاغوریان نامیده می شدند. آنان در هر علم و دانش ارتباط با اعداد را ملموس می دیدند.  امروزه ما فیثاغورث را به جهت اصل مشهور او در هندسه می شناسیم این اصل فرمولی است که در مورد نسبتهای اضلاع مثلث قائم الزاویه می باشد و بسیار مشهور است .این اصل یکی از قدیمی ترین اصلهای علمی زمان قدیم به شمار می رود. مربع وتر برابر است با مجموع مربع دو ضلع دیگر. a2 + b2 = c2  مفاهیم متعدد دیگری نیز مانند تصاعدهای حسابی و هندسی و عددهای مربع کامل نیز بر پایه افکار فیثاغورث بناگذاری شده اند بر اساس همین مشاهده‌ها بود که مکتب فیثاغوری اعتقاد داشت همهٔ پدیده‌های جهان از ارتباطات معینی میان اعداد پیروی می‌کند .آنان میان فاصلهٔ بین اجرام آسمانی تا زمین نسبت‌های معینی را پیدا کردند و به همین دلیل به بررسی دقیق نسبتها پرداختند. آنها علاوه بر نسبت حسابی و هندسی، نوعی بستگی بنام بستگی همساز یا توافقی معروف را نیز کشف نمودند.

سه عدد را به نسبت همساز گویند وقتی که وارون آنها به نسبت حسابی باشد. به زبان دیگر سه عدد تشکیل تصاعد همساز یا توافقی می‌دهند، وقتی وارون آنها تصاعد حسابی باشد.

مکتب فیثاغوری با اعتقاد به اعداد به بررسی و کشف ویژگی‌های عددها پرداختند و  مقدمه‌ نظریه اعداد را بنیان گذاشتند. با وجود این در مکتب فیثاغوری هم، مانند باور همه یونانی‌های آن زمان، عمل محاسبه دور از اعتبار خود، که به فلسفه مشغول بودند، می‌دانستند. آنها مردمی را که به کارهای معیشتی و عملی می‌پرداختند پست می‌شمردند و لوژستیک می‌خواندند. به عقیده فیثاغورسیان حساب والاتر از نیازهای بازرگانی بود و به همین مناسبت در مکتب فیثاغوری، حتی شمار عملی هم مورد توجه قرار نگرفت.

 آنها تنها در باره ویژگی‌های عددها کار می‌کردند. آنان ویژگی عدد را به کمک  هندسه می یافتند. با اینهمه رواج نوعی دستگاه عدد نویسی در یونان، را نیز به فیثاغوریان نسبت داده اند. فیثاغوریان در این نوع عدد نویسی که از فینیقی‌ها ریشه گرفته بود، از حروف‌ الفبای فینیقی، برای نوشتن عددها استفاده نمودند: 9 حرف اول الفبا برای عددهای از 1 تا 9، 9 حرف بعدی برای نشان دادن دهگان (10، 20،...،90) و 9 حرف بعدی برای صدگان. برای آنکه حرف از عدد تشخیص داده شود، آنان بالای عدد خط کوتاهی می‌گذاشتند. برای نشان دادن عددهای بزرگ‌تر از نشانه‌های اضافی استفاده می‌کردند. وقتی نشانه‌ای شبیه ویرگول را جلو عددی می‌گذاشتند، به معنای هزار برابر آن بود، برای ده هزار برابر عدد، یک نقطه جلو عدد می‌گذاشتند. اما شهرت فیثاغورث بیشتر بخاطر ارائه همان رابطهٔ فیثاغورث در هندسه است. بعضی از ملل جهان او را به عنوان یکی از هفت فرزانه جهان می شناسند.

 او و پیروان او تحت فشار فراوان قرار می گرفتند و سرانجام در سنین سالخوردگی فیثاغورث ناچار شد تا از کراتون نیز مهاجرت نماید. در مورد مرگ او روایت های مختلف نقل شده است گفته شده است که بالاخره متعصبان مذهبی و سیاسی، توده‌های مردم را علیه او شوراندند و مخالفان مکتب و معبد او را آتش زدند و او در سال 507 قبل از میلاد در میان شعله‌های آتش جان سپرد. به روایت دیگر نقل شده است که وقتی او و پیروانش تحت فشار قرار گرفتند او به علت تحت فشار قرار گرفتن پیروان خود اقدام به خودکشی نمود.

مثلث برمودا


موقعیت مثلث برمودا

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.

وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد. »

این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست اما بعد از 23 ثانیه پرواز ناگهان از صفحه رادار محو شد که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.

آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.

در اثر مرور زمان سیل شایعات در باره این منطقه قوت گرفت. شایعاتی از قبیل وجود یک هیولای عظیم الجثه در انجا، وجو معبری به جان دیگر، وجود یک نیروی مغناطیسی قوی در انجا و .... که اکثرا زائده تخیل مردم و منجمله روزنامه‌نگاران بود.

تا این که یک سال پیش بود که در اخبار اعلام شد که دانشمندان پی به دلیل علمی ناپدید شدن کشتی ها در مثلث برمودا پی بردند. انها با عکسبرداری هوایی و ماهواره ای از منطقه پی به وجود گسلها و دهانه هایی آتشفشانی بزرگی در منطقه بردند که از آنها گاز متان بیرون می‌آمد.

جریان این گاز مکررا از دهانه این آتشفشان های ادامه داشته و موجب به ساطع شدن گاز از کف آب می‌شود. سقوط هواپیماها هم احتمالا به علت وجود گاز متان به نسبت زیاد در هوای اطراف هواپیما بوده و باعث توهم خلبان می‌شود. و موجب بیهوشی و یا گاه مرگ او می‌گردد. شاهد این مدعا هم وجود کف سفید رنگ در ساحل بر اثر خروج حباب های متان است که خلبانها بارها به آن اشاره کردند.

منطقه وحشت

همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.

مشاهدات و گزارشات

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل واقعه

علل فرضی طبیعی

توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.

علل فرضی غیر طبیعی

دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.

یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.

 

ام. ک. جساپ که یک فضانورد، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده‌ها » ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

گذشته و آینده برمودا

به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.

گرانقیمت ترین عطر دنیا


یک شیشه عطر به قیمت 215 هزار دلار آمریکا، گرانقیمت ترین عطر دنیا لقب گرفت.

مدلی از عطر امپریال مجستی (Imperial Majesty) که در یک ظرف بلوری 500 میلی لیتری از کریستال باکارا قرار دارد و با یک الماس پنج قیراطی در یک حلقه طلای 18 قیراطی تزئین شده است، در تعداد محدودی ارائه شد.

این عطر که توسط شرکت انگلیسی Clive Christian تولید شده است، توسط رکوردهای جهانی گینس به عنوان گرانترین عطر جهان نامیده شد.

تنها ده شیشه از این عطر منحصر به فرد تولید شده است. برای فروشگاه هایی که قدرت خرید این گونه عطر را ندارند، مدل ارزانتری از آن که شامل ترکیباتی از وانیل تاهیتی و صندل هندی است به قیمت 2350 دلار برای هر انس ارائه شده است.

آشنایی بیشتر با پورت Fire wire یا IEEE-1394


طراح پورت USB چند هدف عملی در ذهن داشت که در نهایت به ساخت این پورت انجامید از آن جمله:

قیمت تمام شده پایین، بنابراین USB توانست در تجهیزات جانبی ارزان قیمت مانند موس، کی برد و جوی استیک ها مورد استفاده قرار گیرد.

-هزینه کم کابل رابط

-تعداد زیاد تجهیزاتی که می توان به این پورت متصل کرد.

-سرعت بالا که برای تجهیزاتی مانند پرینترها بسیار مفید بود.

هدف از طراحی این پورت جایگزینی آن با پورت های مختلف (پورت موازی، سریال پورت های مخصوص کی برد، موس و غیره) در کامپیوتر بوده است. با یک استاندارد ساده USB به سادگی به همه این اهداف دست پیدا کرد. و در آینده ای نه چندان دور کامپیوترهایی خواهیم داشت که در پشت آنها فقط چند پورت USB وجود داشته باشد. اما پورت Fire wire ابتدا بوسیله کمپانی Apple ابداع شد و بعدها با کد IEEE_1394 به عنوان یک پورت استاندارد شناخته شد. این پورت در حقیقت اهدافی مشابه USB را دنبال می کرد. اما تفاوت در این بود که IEEE_1394 اصولاً به گونه ای طراحی شده بود که برای دستگاههای با حجم اطلاعات بالا مناسب باشد. تجهیزاتی مانند camcorder, DVD player، دستگاههای صوتی دیجیتال برای این پورت بسیار مناسب بودند. USB و IEEE_1394 در چندین خصوصیت با یکدیگر تشابه و تفاوت دارند:

ــ IEEE_1394 و USB هر کدام یک باس سریال هستند که برای انتقال اطلاعات از یک جفت سیم به هم تابیده استفاده می کنند.

ــ سرعت انتقال اطلاعات پورت IEEE_1394 تا 400 مگابایت بر ثانیه می رسد. که البته پورت USB هم با استانداردهای جدید به کمی بیش از این سرعت رسیده است.

ــ می توان 127 دستگاه را به یک باس USB متصل کرد ولی این برای IEEE_1394 عدد 63 است.

ــ هر دوی USB وIEEE_1394 از مفهوم دستگاه آیزوکرونوس پشتیبانی می کنند. منظور از اصطلاح دستگاه آیزوکرونوس به دستگاهی گفته می شود که برای انتقال اطلاعات به مقدار مشخصی از پهنای باند احتیاج دارد. این قابلیت برای دستگاههای صوتی و تصویری دیجیتال عالی است.

ــ هر دوی USB و IEEE_1394 به شما اجازه می دهند در هر زمانی آنها را وصل یا قطع کنید.

بیشتر دوربین های دیجیتال یک پورت IEEE_1394 دارند. زمانیکه دوربین خود را با این پورت به کامیپیوتر وصل می کنید. نتیجه شگفت انگیز است. اگر نرم افزار مناسب را نصب کرده باشید با این پورت به راحتی و با وضوح دیجیتال بالا تصاویر و فیلم های خود را از دوربین دانلود خواهید کرد.

اسرارآمیز ترین مناطق جهان


تعداد زیادی از کارشناسان مشهور اظهار می‌کنند که احتمالا مکانهای اسرارآمیز در سرتاسر جهان که به کمک تکنولوژی و دانش پیشرفته ایجاد شدند (شاید پیشرفته‌تر از زمان ما) تحت نفوذ و سیطره تمدنهای گمشده بودند.
برخی هم عقیده دارند که هیچ تمدن بسیار پیشرفتهای تا به حال روی زمین وجود نداشته و تمام علوم عالی از انسان‌های فضایی زمان باستان که از آسمان به زمین آمده بودند به ارث رسیده است.
اما اکثر دانشمندان با هیچ کدام از این نظرات فوق موافق نبوده و سعی در تشریح رازهای باستانی مربوط به آیین و مذاهب روی کره زمین دارند.

در این متن سه مکان را به عنوان مرموزترین مناطق جهان به شما معرفی می‌کنیم، البته مکانهای مرموز بیشتری در سراسر زمین وجود دارند که ذهن ما را تسخیر کرده اند؛ چراکه انگار از جهان دیگری آمده اند!

 

 استون هنج

 

آیا کسی وجود دارد که تا بحال در مورد استون هنج چیزی نشنیده باشد؟ استون هنج یکی از معروف‌ترین مکانهای اسرارآمیز جهان به شمار می‌آید. این مجسمه‌های غول پیکر سنگی چه ویژگی‌هایی دارند؟ چرا این مکان باعث ایجاد بحث و جدلهای فراوان در جامعه علمی‌ شده؟

استون هنج بنای تاریخی سنگی که در سالسبری انگلستان جنوبی واقع شده عمدتا دربرگیرنده 30 سنگ قائم می‌شود (یا سارسن‌ها، که هر کدام بیشتر از 10 فوت ارتفاع و 45 تن وزن دارند) این سارسن‌ها با 30 نعل درگاه که به صورت افقی و تخت رویشان قرار دارند تشکیل یک دایره متصل را داده‌اند. در داخل این دایره نیز چرخه‌ا‌ی مشابه تشکیل شده است و آنها هم به سبک دیرک و نعل درگاه ساخته شده‌اند.

شاید بگویید بناهای تاریخی بزرگ خیلی زیادی روی کره زمین وجود دارد که بعضی از آنها از استون هنج جذاب تر هستند! پس چه جیز خاصی در این غولهای سنگی نهفته است؟

برای تمام این سئوالهای پاسخهای دقیقی وجود ندارد.

کاربردشان چه بوده؟ یک رصدخانه ستاره شناسی، مکان مذهبی و آیینی یا چیزی ماوراء طبیعی؟ چه کسی آن را ساخته و چگونه؟

 


بعضی افراد گفته اند که دروییدها (کاهنان مذهب سلتی) این بنا را ساخته اند، اما واقعا ما چیز زیادی از این بنا نمی‌دانیم.
باستان شناسان تاریخ ساخت آن را بین 5000 تا 3000 سال پیش ذکر کرده اند، پس این بنا حتی قبل از استفاده کردن نوع بشر از ابزارهای فلزی ساخته شده بود.

حال بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی استون هنج را ساخته، واضح است که هزاران نفر در طراحی و به وجود آوردن آن سهیم بوده اند. فقط کشاندن چنین سنگهای عظیمی ‌از مارلبورگ (30 کیلومتری جنوب استون هنج)  کاری بس عظیم و بزرگ است. و چگونه امکان دارد چنین سنگهایی برپا شده باشند؟!

این کار یک شاهکار جالب مهندسی محسوب می‌شود و افسانه‌های بسیاری هست که قدرت و توانایی را منعکس می‌کند تا توضیح دهد چگونه انسانهای اولیه این سنگهای سنگین را حمل و جابجا کرده‌اند!
حتی در خلال افسانه‌های آرتور از استون هنج نام برده شده و اسم فردی به نام مرلین به عنوان معمار ذکر شده است.

 



 

جالبترین موضوع این است که استون هنج در جهات نقاط انقلاب و اعتدالی ستاره شناسی قرار گرفته و زمان طلوع خورشید در خط افق نور خورشید به طور کامل بین فواصل خرسنگ‌ها ظاهر می‌شود.

بی شک چنین چیزی تصادفی نیست و شاید با داستانهای مربوط به سرآغاز و مبدا این مکانهای مرموز ارتباط داشته باشد.


خطوط نازکا

خطوط نازکا فوق‌العاده‌ترین گروه جئوگلیپس‌ها (geoglyps) در جهان هستند. آنها در بیابان نازکا بین شهرهای نازکا و پامپا روی پامپاس دی جوناما در پرو واقع شده اند.

در سطح شنهای بیابان پامپا در حدود 300 شکل ساخته شده از خطهای مستقیم حک شده که شامل فرمهای هندسی و تصاویر حیوانات و پرندگان و شکلهای دیگر بوده و تنها از آسمان و بالا به وضوح قابل رویت هستند.
3 نکته مرموز در نازکا پلاتیو قابل بررسی است:

1. خطوط مستقیم با کیلومترها فاصله در تمام مسیرها در بخشهایی از پامپاس یکدیگر را قطع می‌کنند.
2. تعداد زیادی از فرم این خطها به صورت شکلهای هندسی است: مثل زاویه‌ها (کنج‌ها)، مثلث‌ها، شکل‌های خوشه ای، مارپیچ‌ها، مربع‌ها، خطوط مواج و غیره.

3. تعداد زیادی از خطوط نیز به شکل حیوانات درآمده اند.

 با بررسی نقشه خطوط نازکا موضوعات زیر مطرح می‌شود:

 

 


طبق باور مردم جئوگلیپس‌ها را گروهی از افراد به اسم نازکا ساخته اند، اما چرا و چگونه آنها این شگفتی‌های جهان را خلق کردند که اصلا قابل توضیح و تشریح کردن نیستند؟

از وقتیکه مشخص شد خطوط نازکا به جز از یک جایگاه بالاتر قابل رویت نیستند، فرض می‌شود که مردم نازکا هرگز نتوانسته اند حاصل کاشان را از جایگاه بالاتر ببینند!

بنابراین فرضیه‌ها و تصورات خیلی زیادی در مورد توانایی‌های سازندگان و انگیزه‌های آنان وجود دارد.
 

 

 

آیا امکان دارد جئوگلیپس‌ها تمثال‌های خدایان حیوانی یا طرح‌های صورتهای فلکلی باشند؟
آنها راه و مسیر بوده اند یا عقربه‌های نجومی ‌و یا حتی شاید یک نقشه خیلی عظیم؟
اگر مردمی‌که 2000 سال پیش اینجا زندگی می‌کردند فقط از تکنولوژی ساده ای بهره مند بودند، چگونه برای ساختن چنین شکلهای دقیقی برنامه ریزی کرده اند؟ آیا از یک نقشه پیروی کرده اند؟ اگر اینگونه بود چه کسی آن را ترتیب داده؟ و بالاخر در ظاهر تمام اینها به دنیای ماورایی تعلق دارند.

به منظور معرفی کردن خطوط نازکا، که با جابجا کردن صخره‌های بیابان برای نشان دادن سطح زیرین شنهای صورتی کمرنگ ساخته شده اند، بازدید کننده‌ها اغلب توضیحاتی تخیلی ارائه می‌دهند: از باندهای پرواز برای سفینه‌های فضایی تا راه‌هایی برای قهرمانان المپیک، از اُپ آرت (هنر بصری) تا پاپ آرت، و در نهایت تا رصدخانه‌های ستاره شناسی...
 جزیره ایستر

 

 

جزیره ایستر (راپانویی در زبان بومی) مستعمره کشور شیلی و در جنوب شرقی اقیانوس آرام قرار دارد. راپانویی جزیره ای کوچک، پر از پستی و بلندی و اکنون بدون درخت از منشا آتشفشانی می‌باشد. این جزیره غیرعادی‌ترین منطقه دورافتاده جهان خوانده شده، اما چیزهای دیگری هم هست که این مکان را از مکانهای دیگر روی کره زمین مجزا می‌سازد.
در این جزیره صدهای مجسمه خرسنگی به شکل انسان وجود دراد که موآی نام دارند.
 

اغلب مو آی‌ها از خاکسترهای آتشفشانی و فشرده شده متراکم و خاص تراشیده شده اند. بزرگترینشان وزنی بالغ بر 165 تن را داراست و ارتفاعش به 220 متر می‌رسد. برخی از مو آی‌های عمودی (ایستاده) تا گردن در زیر خاک پنهان شده اند.
این سازه بسیار عظیم که در جزیره ای کاملا بایر و خشک (فقط با مقدار کمی ‌سبزه) وجود دارند به سرعت و در نگاه اول ذهن‌ها را تسخیر می‌کند. واقعا چگونه چنین چیزی امکان دارد؟ چه کسانی این تندیسها را ساخته و دلیلشان از خلق آنها چه بوده؟

 

 



 

بعضی از داشنمندان می‌گویند ساکنان جزیره ایستر یعنی راپانویی از پلی نزی آمده بودند. اما شباهتهای این مجسمه‌ها به مجسمه‌های سنگی هندی اطراف دریاچه تیتیکاکا در جنوب آمریکا جالب و درخور توجه است آیا این تشابه تصادفی بوده؟ متخصصین قادر نیستند به طور دقیقی کاربرد مجسمه‌های مو آی را توضیح دهند. بعضی از آنها اعتقاد دارند که این مجسمه‌ها هم  نماد  قدرت و هم مذهب و سیاست بوده اند.

 یکی از بزرگترین اسرار جزیره ایستر در مورد این بود که این سنگها چگونه از معدن سنگ تا صفه‌هایشان یا ahus (گاهی فاصله ای بیشتر از 20 یا 25 کیلومتر) منتقل می‌شدند؟

طبق افسانه راپانویی موآی خودش از معدن سنگ راه می‌افتاده! بعضی نیز این مجسمه‌ها را به مراسم آیینی نسبت می‌دهند.
آیا همین موضوع باعث شده تا سختیهای ذاتی را برای جابجا کردن اینها متقبل شوند؟
آیا کسانی با فرض اینکه نباید زحمت جابجا کردن سنگها را به خود بدهند در معدنها می‌ماندند؟
یا شاید افراد جزیره ایستر از قدرتهای ماورایی کمک می‌گرفتند و با توانایی فوق طبیعی آنها را تراشیده و سپس موآی‌ها را حرکت می‌دادند؟ 

 

 



 

جزیره ایستر بیشتر به نام‌های ته- پیتو- او- ته- هنا به معنی «داستان جهان» و ماتا-کی-ته- رانی به معنی «چشمانی نظاره گر به بهشت» مشهور است. 

این نامهای باستانی و جزئیات بسیار زیاد اسطوره ای به احتمالاتی اشاره دارند مبنی بر اینکه این جزیره دورافتاده شاید قبلا هم یک شاخص جغرافیایی و هم رصد خانه ستاره شناسی تمدنی فراموش شده اما بسیار قدیمی‌ بوده است.